نبردی برای همه_ خاطرات متین کریم_ مقدمه

Jan 26, 2020 · 7m 48s
نبردی برای همه_ خاطرات متین کریم_ مقدمه
Description
نبردی برای همه

مقدمه

قطره‌ای از دریا شاید تعبیر رسای نباشد ولی عبارت مناسبتر نیافتم تا آن چه را در این کتاب از جنایت و وحشیگری فوق تصور از یک‌ سوء و تحمل فوق طاقت انسان در ایستادگی و وفای به‌پیمان آزادی یک خلق در زنجیر از سوء دیگر تصویر کنم آن‌چه را هم که توانستم بنویسم تنها بخشی از دیده‌ها و شنیده هایم است چون بسیاری از فاجعه‌بارترین صحنه‌ها را نمی‌شود گفت و نه می‌شود نوشت انگیزه من برای نوشتن اما فقط تقدیر تعظیم در برابر خالقان زیباترین تابلوهای وفا در شرایط غیرقابل تصور زندانهای آخوندهای ضدبشر نیست بلکه پیش و بیش از آن ثبت تاریخ میهنی است که به‌دست رشیدترین فرزندان خلقش در سیاه چالهای شکنجه و اعدام کلمه به‌ کلمه و خط به‌خط در آگاهی کامل و در انتخاب میان مقاومت و شهادت زیر شکنجه و یا زندگی برای خود اولی را برگزیدهاند و درست به‌همین دلیل پیروزی بر دشمن ضدبشر را محقق خواهند کرد هر چند که این دشمن جنایتکارترین بیرحم‌ترین و شقی‌ترین دشمنی باشد که تاریخ تابه‌حال به‌خود دیده است آن‌چه که نوشته‌ام تنها قطره‌ای از لحظات پردرد و سوزاننده ذهن و قلب انسان در روزها و شبهای بی‌پایان شکنجه و دریدن و کشتن شریرانه است که در فاصله بازجویها و راهروهای اوین و اززیر چشم‌بند توانسته‌ام شاهدش باشم ولی از همین قطره می‌توان دریا را تصور کرد زندان جای است که هماوردی و جنگ بین عنصر مجاهد خلق و ارتجاع هار وحشی ولایت فقیهی اوریان می‌شود در کشاکش صحنه‌ای که شکنجه‌گر مستاصل تنها توانش شکنجه کردن است و بس و زندانی که به‌ظاهر دست بسته است اما با مقاومت و پایداری و انتخاب هر لحظه یک تاریخ از شرف انسانی و پایبندی به‌آزادی یک میهن را می‌سازد اما عجبا که پیروز این صحنه در پایان نبرد باز زندانی خونین پیکیری است که تسلیم را پشت درهای زندانهای رژیم جلاد پرورده دفن کرده است در این کتاب فقط از کسانی نام برده‌ام که می‌شناختم و بی‌اغراق صدها برابر این نامها قهرمانانی بودند که شاید هیچکس آنها را نمی‌شناخت و نهایت شرف عزت انسانی بر تختهای شکنجه و چوبه‌های دار جان دادند اما این نامها پرچم و بیرق شهدا و زندانیان بینام نشانی است که رسم همه یکی بود مقاومت بی پایان مجاهد خلق برای آزادی یک حلق در زنجیر و نبردی برای همه تا پیروزی نازلی که استخوانهای پایش را می‌پوشاند و با لبخند همیشگی سرشاری روحیه مجاهدی را میپراکند فاطمه که در بند مسکونی روانی شده بود و با همان وضع لب فرو بست منیره رجوی قهرمانی که با وجود بیگناهیش حتی از دید بازجویان دژخیم ماه‌ها شکنجه شد و نهایتاً گلوله‌های جوخه‌های مرگ را به‌جان خرید ولی حسرت سخن گفتن علیه مسعود را بر دل بازجویان جنایتکارش گذاشت اکرم که با پیکری پاره پاره به‌جرم ایستادگی بر مواضع اش دستهایش به‌شوفاژ زنجیر شده بود تا حآمد کوچک ۵ساله که از صبح تا شام زیر لگد و سیلی پاسداران از این راهرو شکنجه به‌آن راهرو کشیده می‌شد و نوازش شبانه‌اش بی‌غذایی و گریه برای مادرش بود که زیر شکنجه فریادهایش را میشنید و تا کودک ۶ماهه اعظم که زندانی جنایت بزرگ دژخمیانی بود که پدرش را جلو چشمان مادرش کشته بودند و مادرش را در برابر زجه‌های معصومانه او شکنجه می‌کردند پیام این همه جنایتها البته روشن بود تسلیم به‌ ارتجاع و استبداد و پاسخ مجاهدین هم البته بیش از آن روش بود نه بو دژخیم به‌هرقیمت پس از من نسل بیشمار از زندانهای آخوندها و رژیم او گذشته اند اما پیوسته این سنت را با خون و نبرد پاس داشته اند و به‌ آیندگان سپرده اند اما از نوشتن این سطور یک حرف هم برای وجدانها بیدار سایر ملتها دارم به‌آنها می‌گویم یک روی سکه این مبارزه نبردی برای سرنوشت ملت ایران است ولی آن روی دیگرش سرنوشت تمام جهان متمدن در میانه است که از سوی این هیولای قرون‌وسطایی این پدر خوانده جنایت و شقاوت تحدید می‌شود آیا وجدان زنده و بیدار انسان ترقی خواهی در جهان هست که از این حقایق با خبر شود و خود را از درگیر شدن در این نبرد به‌دور نگاه دارد این نبرد، نبردی برای همه است برای هر انسانی که وجدانی بیدار داشته باشد و شرافت انسانی خود را از دست نداده باشد آری نبردی برای همه انسانهای آزاده
Information
Author Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Organization Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Website -
Tags

Looks like you don't have any active episode

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Current

Podcast Cover

Looks like you don't have any episodes in your queue

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Next Up

Episode Cover Episode Cover

It's so quiet here...

Time to discover new episodes!

Discover
Your Library
Search