کنتراست ۱۷ - عباس فیلی
Feb 24, 2019 ·
37m 30s
![کنتراست ۱۷ - عباس فیلی](https://d3wo5wojvuv7l.cloudfront.net/t_square_limited_480/images.spreaker.com/original/988c4196d26116a01585a76b653dfd12.jpg)
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
میهمان این برنامه از کنتراست، عباس فیلی از مسئولین سازمان مجاهدین خلق ایران میباشد. او جزء مجاهدینی که در حماسهی ۶ و ۷ مرداد در ۱۳۸۸ در اشرف به اسارت مزدوران عراقی حکومت آخوندها درآمدند بود.
آنها به مدت ۷۲ روز در شرایط سخت و زیر ضرب و تهدید مزدوران، با اعتصاب غذای تر و خشک در اسارت مقاومت کرده و نهایتاً با کارزار جهانی که برای آزادی آنان شکل گرفته بود به اشرف پیروز شده و به اشرف بازگشتند.
عباس فیلی نماینده و سخنگوی مجاهدین در اسارت در این ۷۲ روز بود و موضوع این گفتگو مبارزه و تشکیلات است.
او که متولد ۱۳۳۹ در تهران است همچنین از نحوهی آشناییاش با سازمان مجاهدین و تجربیات ۴ دهه مبارزات حرفهای خود میگوید.
خاطرهی عباس فیلی از ۶ مرداد ۱۳۸۸ که نیروهای نظامی دولت نوری مالکی که به درخواست حکومت آخوندها به اشرف حمله کرده بودند و دستگیری او و لحظات نفسگیری که بر او گذشت بسیار جالب و شنیدنی است.
آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران
عباس فیلی در زمان شاه در سال ۱۳۵۶ برای اولین بار از طریق خواندن دفاعیات مجاهد شهید مهدی رضایی با سازمان مجاهدین آشنا شد. دو در آن زمان در هندوستان دانشجوی شیمی بود.
عباس فیلی تا آن زمان فعالیت سیاسی نداشت ولی مذهبی و علیه دیکتاتوری محمدرضا پهلوی بود و چریکهای فدایی خلق ایران را میشناخت.
به گفتهی عباس فیلی، او با خواندن دفاعیات مجاهد شهید مهدی رضایی نه تنها علاقهمند شد بلکه شیفتهی مجاهدین شد و تصمیم گرفت راه آنان را طی کند.
چطور با مجاهدین آشنا شدید و سابقه قبلی شما قبل از اینکه با مجاهدین آشنا شوید چطور بوده؟ و خلاصه چه شد که به مبارزه حرفه ای پیوستید؟
سال ۵۶ بود که من اولین بار با دفاعیات مجاهد شهید مهدی رضایی آشنا شدم که یک جزوه بود که در دانشگاه یکی از دوستان به من داد. من سال ۵۶ در هندوستان در رشته شیمی تحصیل میکردم. تا آن موقع فعالیت سیاسی نداشتم و یک تیپ مذهبی بودم و ضد رژیم بودم ولی مجاهدین را نمیشناختم.در رابطه با چریکها خیلی شنیده بودم و دوست داشتم آنها را از نزدیک ببینم که چه کار میکنند.وقتی دفاعیات مهدی رضایی را خواندم نه تنها علاقه مند شدم بلکه شیفته مجاهدین شدم و دنبال این رفتم که راه آنها را طی کنم.
ماجرای گروگانگیری در مرداد ۱۳۸۸
عباس فیلی ضمن توضیح شرایط سیاسی-حقوقی ساکنان اشرف در ارتباط با دولت عراق و نیروهای آمریکایی و کنوانسیون ۴ ژنو و اینکه زمینهی این حملهی جنایتکارانه میگوید که فکر نمیکرد که آنها حمله کنند و مجاهدین را شهید و اسیر کنند ولی این اتفاق افتاد و او از نفراتی بود که در روز ۶ مرداد دستگیر شد.
عباس فیلی در جواب به این سوال که اگر بخواهید برای این ۷۲ روز اسمی انتخاب کنید چه میگویید، جواب میدهد: «آزمایش و ابتلاء بزرگ»
چه چیزی باعث شکست توطئهی دشمن شد
عباس فیلی دربارهی لحظات اول که دستگیر و در سلولی در مقر نیروهای عراقی در خارج از اشرف محبوس شد میگوید از پنجرهی سلول میدید که ستون ماشینهای نظامی که به سمت اشرف میآید ته ندارد. از احساس ترس و نگرانی داشت که چه میشود.
عباس فیلی میگوید که در آن لحظات یاد داستان حضرت موسی افتاد که وقتی خدا به او گفت سراغ فرعون برو، جواب داد من به تنهایی نمیتوانم...
بعد از آن با همان چند مجاهدی که تا آن لحظه دستگیر و در آن سلول حبس شده بودند لحظات ترس و نگرانی خود را در میان گذاشتند و همین جمعی کردن موضوع و یگانه شدن با همدیگر باعث شد به جای اینکه نفراتی جدا از هم باشیم، یک تن واحد شویم و همین تشکیلات اساسیترین اهرم جنگ ما در آن ایام بود تا پیروز شدیم.
شیطانسازی وزارت اطلاعات از تشکیلات مجاهدین
از عباس فیلی سوال میشود: برخی حرفها در رابطه با اینکه تشکیلات چیز خطرناکی است و حیطهی فردی را از بین میبرد و باعث اطاعت کورکورانه میشود و... ولی تصویری که شما از تشکیلات مجاهدین میدهید چیز دیگریست. موضوع چیست؟
او جواب میدهد که اینها تبلیغات رژیم و وزارت اطلاعاتش است. عباس فیلی همچنین توضیحاتی در رابطه با مفهوم تشکیلات میدهد.
عباس فیلی از جمله میگوید اگر دو سه نفر بخواهند دور هم جمع شوند و کار جدی انجام دهند باید قبل از هر چیز روابط خود را با هم صیقل بزنند و برای همدیگر قیمت بدهند و به نظرات یکدیگر احترام بگذارند. این یعنی تشکیلات.
او دلیل اینکه نیروی جدی دیگری غیر از مجاهدین در مقابل رژیم حاکم بر ایران وجود ندراد را نداشتن تشکیلات عنوان میکند.
آنها به مدت ۷۲ روز در شرایط سخت و زیر ضرب و تهدید مزدوران، با اعتصاب غذای تر و خشک در اسارت مقاومت کرده و نهایتاً با کارزار جهانی که برای آزادی آنان شکل گرفته بود به اشرف پیروز شده و به اشرف بازگشتند.
عباس فیلی نماینده و سخنگوی مجاهدین در اسارت در این ۷۲ روز بود و موضوع این گفتگو مبارزه و تشکیلات است.
او که متولد ۱۳۳۹ در تهران است همچنین از نحوهی آشناییاش با سازمان مجاهدین و تجربیات ۴ دهه مبارزات حرفهای خود میگوید.
خاطرهی عباس فیلی از ۶ مرداد ۱۳۸۸ که نیروهای نظامی دولت نوری مالکی که به درخواست حکومت آخوندها به اشرف حمله کرده بودند و دستگیری او و لحظات نفسگیری که بر او گذشت بسیار جالب و شنیدنی است.
آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران
عباس فیلی در زمان شاه در سال ۱۳۵۶ برای اولین بار از طریق خواندن دفاعیات مجاهد شهید مهدی رضایی با سازمان مجاهدین آشنا شد. دو در آن زمان در هندوستان دانشجوی شیمی بود.
عباس فیلی تا آن زمان فعالیت سیاسی نداشت ولی مذهبی و علیه دیکتاتوری محمدرضا پهلوی بود و چریکهای فدایی خلق ایران را میشناخت.
به گفتهی عباس فیلی، او با خواندن دفاعیات مجاهد شهید مهدی رضایی نه تنها علاقهمند شد بلکه شیفتهی مجاهدین شد و تصمیم گرفت راه آنان را طی کند.
چطور با مجاهدین آشنا شدید و سابقه قبلی شما قبل از اینکه با مجاهدین آشنا شوید چطور بوده؟ و خلاصه چه شد که به مبارزه حرفه ای پیوستید؟
سال ۵۶ بود که من اولین بار با دفاعیات مجاهد شهید مهدی رضایی آشنا شدم که یک جزوه بود که در دانشگاه یکی از دوستان به من داد. من سال ۵۶ در هندوستان در رشته شیمی تحصیل میکردم. تا آن موقع فعالیت سیاسی نداشتم و یک تیپ مذهبی بودم و ضد رژیم بودم ولی مجاهدین را نمیشناختم.در رابطه با چریکها خیلی شنیده بودم و دوست داشتم آنها را از نزدیک ببینم که چه کار میکنند.وقتی دفاعیات مهدی رضایی را خواندم نه تنها علاقه مند شدم بلکه شیفته مجاهدین شدم و دنبال این رفتم که راه آنها را طی کنم.
ماجرای گروگانگیری در مرداد ۱۳۸۸
عباس فیلی ضمن توضیح شرایط سیاسی-حقوقی ساکنان اشرف در ارتباط با دولت عراق و نیروهای آمریکایی و کنوانسیون ۴ ژنو و اینکه زمینهی این حملهی جنایتکارانه میگوید که فکر نمیکرد که آنها حمله کنند و مجاهدین را شهید و اسیر کنند ولی این اتفاق افتاد و او از نفراتی بود که در روز ۶ مرداد دستگیر شد.
عباس فیلی در جواب به این سوال که اگر بخواهید برای این ۷۲ روز اسمی انتخاب کنید چه میگویید، جواب میدهد: «آزمایش و ابتلاء بزرگ»
چه چیزی باعث شکست توطئهی دشمن شد
عباس فیلی دربارهی لحظات اول که دستگیر و در سلولی در مقر نیروهای عراقی در خارج از اشرف محبوس شد میگوید از پنجرهی سلول میدید که ستون ماشینهای نظامی که به سمت اشرف میآید ته ندارد. از احساس ترس و نگرانی داشت که چه میشود.
عباس فیلی میگوید که در آن لحظات یاد داستان حضرت موسی افتاد که وقتی خدا به او گفت سراغ فرعون برو، جواب داد من به تنهایی نمیتوانم...
بعد از آن با همان چند مجاهدی که تا آن لحظه دستگیر و در آن سلول حبس شده بودند لحظات ترس و نگرانی خود را در میان گذاشتند و همین جمعی کردن موضوع و یگانه شدن با همدیگر باعث شد به جای اینکه نفراتی جدا از هم باشیم، یک تن واحد شویم و همین تشکیلات اساسیترین اهرم جنگ ما در آن ایام بود تا پیروز شدیم.
شیطانسازی وزارت اطلاعات از تشکیلات مجاهدین
از عباس فیلی سوال میشود: برخی حرفها در رابطه با اینکه تشکیلات چیز خطرناکی است و حیطهی فردی را از بین میبرد و باعث اطاعت کورکورانه میشود و... ولی تصویری که شما از تشکیلات مجاهدین میدهید چیز دیگریست. موضوع چیست؟
او جواب میدهد که اینها تبلیغات رژیم و وزارت اطلاعاتش است. عباس فیلی همچنین توضیحاتی در رابطه با مفهوم تشکیلات میدهد.
عباس فیلی از جمله میگوید اگر دو سه نفر بخواهند دور هم جمع شوند و کار جدی انجام دهند باید قبل از هر چیز روابط خود را با هم صیقل بزنند و برای همدیگر قیمت بدهند و به نظرات یکدیگر احترام بگذارند. این یعنی تشکیلات.
او دلیل اینکه نیروی جدی دیگری غیر از مجاهدین در مقابل رژیم حاکم بر ایران وجود ندراد را نداشتن تشکیلات عنوان میکند.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company